جدول جو
جدول جو

معنی دره چنار - جستجوی لغت در جدول جو

دره چنار
(دَرْ رَ چِ)
دهی است از دهستان حومه شهرستان ملایر. واقع در 27 هزارگزی جنوب شهر ملایر و 15هزارگزی خاور راه شوسۀ ملایر به بروجرد، با 598 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَرْ رَ کِ)
ده کوچکی است از دهستان غارستاق بخش نور شهر آمل. واقع در 46هزارگزی جنوب باختری آمل و 10هزارگزی باختر راه شوسۀ آمل به لاریجان. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ چِ)
دهی است از دهستان خان میرزا بخش لردگان شهرستان شهرکرد. واقع در 32هزارگزی شمال خاوری لردگان. دارای 248 سکنه و آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(بَ رَ اَ)
دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد. سکنۀ آن 300 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. ساکنان این ده از طایفۀ گرمی هستند و در سیاه چادر سکونت دارند. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ کَ)
ده کوچکی است از دهستان خنج بخش مرکزی شهرستان لار که در 123 هزارگزی باختر لار واقع است. سکنۀ آن 20 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ چِ)
دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 28 هزارگزی جنوب مراغه و 5 هزارگزی خاور شوسۀ مراغه به میاندوآب. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مالاریایی. سکنۀ آن 158 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و چغندر. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
نام محلی است کنار راه شاه آباد به مهران، میان کله جان و هفت چشمه، در 117هزارگزی شاه آباد. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(دَ چِ)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شیراز. سکنۀ آن 375 تن. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات وصیفی جات و چغندر. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ)
ده کوچکی است از دهستان بهمئی سردسیربخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 11هزارگزی جنوب باختری قلعۀ اعلا مرکز دهستان و 36هزارگزی خاور راه شوسۀ رامهرمز. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ چِ)
ده کوچکی است از بخش حومه شهرستان ساوه. واقع در 27هزارگزی جنوب باختری ساوه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
تصویری از در کنار
تصویر در کنار
در جمع
فرهنگ واژه فارسی سره
دلیل کند بر مردی مبارک که منفعت از او به خویشان و دوستان رسد.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
روستایی از دهستان ناییج نور
فرهنگ گویش مازندرانی